جیمز الور- دانشنامه {مرگ و مُردن} مک میلان2002
فلسفه سنتی- اروپایی به خصوص در قرن هیجدهم آکنده از صورت ها و گفتارهایی است پیرامون ترس از قضاوتی که ممکن است با مرگ ، برای انسان رخ دهد. این روند با افلاطون و به عنوان نیاز روح به آزادی از ساختار منفور بدن شکل گرفت، – بدین صورت که- مرگ به عنوان مدخلی برای ورود به جهان دیگر درنظر گرفته شد. در مقابل، تلاش اگزیستانسیالیست های قرن نوزدهم و بیستم در جهت انسانی و شخصی کردن مرگ به عنوان مرحله آخر زندگی بود، به جای اینکه مدخلی برای ورود به جهانی فراسوی زندگی باشد. از نظر تاریخی این تغییر دیدگاه، به تبدیل شدن مرگ به مفهومی جدا از زندگی کمک کرد. لذا به جای اینکه گمانه زنی در مورد طبیعت زندگی روحانی باشد، می تواند هم چون پدیداری انسانی درک شود.
اگر مرگ آخرین مرحله زندگی است، پس یک سوال فلسفی این است که ماهیت تجربه چیست؟ در ارتباط با همین سوال است که تحلیل سارتر باعث می شود که ما دانش برجسته ای پیدا کنیم. همواره می توانیم بگوییم که وقتی کودکی می میرد، در زمان متوقف می شود و به عنوان یک کودکهیچ وقت پتانسیلی که او برای آینده داشته، درک نمی شود و تجربه زندگی اش به پایان میرسد. سارتر در تحلیلش از زمان توضیح می دهد که گذشته یک چیز ثابتی در تاریخ زندگی تجربی شخص است. هر کاری که آن شخص انجام داده و نداده، همان چیزی است که هست. اگر او آن هنگام که مُرده آدمی ترسو بوده، تصویری که از آن شخص باقی مانده،دیگر تغییر نمی کند و به عنوان ترسو باقی می ماند.
سارتر در کتابش با عنوان هستی و نیستی(1956)، روش اولیه پدیدارشناسی خود یا همان جستجو و بررسی طبیعت تجربه انسان را، پایه گذاری کرد. از زمان سقراط برخی از فیلسوفان غربی پیشنهاد کرده بودند که ماهیت جنبه های اساسی ای که انسان را تشکیل می دهد، از پیش توسط خداوند مقدر شده یا پیش از تولد تعیین شدهاند. از سوی دیگر، سارتر متوجه شد که یک شخص باید در ابتدا، و پیش از اینکه آنچه شخص را می سازد بتواند تشخیص داده شود، موجود باشد، نظر به اینکه وجودهای انسانی اشیا تعین بخشیده شده نیستند، بلکه بیشتر سوژه هایی هستند با توان پویایی خود برای تغییر. بنابراین برای سارتر، وجود بر ماهیت مقدم است. اگر تحلیل با اولین تجربه های انسان آغاز شود و با آخرین آنها پایان یابد، آنگاه گذشته کسی گذشته ایست که توسط شخص تجربه شده است.حال، واقعیت موجود و آینده، بازتاب دهنده ظرفیت های بالقوه شخص است.از نظر سارتر در لحظه مرگ، شخص، دیگر یک گذشته ندارد؛ نظر به اینکه آن مرد یا زن اکنون مُرده است و نمی تواند به ثبت چیزی در زمان اکنون ادامه دهد. بلکه یک شخص پس از مرگش، تبدیل به زندگی گذشته اش می شود. مانند کودکانی که مُردهاند. با وقوع مرگ، یک شخص در اذهان کسانی که او را به یاد می آورند، ثابت و بدون تغییر شده است.
سارتر از مفهوم یک دیوار استفاده کرد تا عبور از زندگی به مرگ را توضیح دهد. این مفهوم به بهترین نحو توسط افرادی که در یک زندان منتظر مرگ خود هستند و تشخیص می دهند که همراهانشان در مرگ(کسانیکه در بند همراه هم هستند)، غالبا آنها را بهتر از خانواده هایشان یا کسانی که طبیعت محدود خود را نمی فهمند، درک می کنند.روش سارتر بدین شکل است که ابتدا فلسفه اگزیستانسیالیست خود را در مکتوبات آکادمیک تشریح می کند و بعد آنها را به صورت داستان ها و نمایشنامه ها توضیح می دهد.سارتر در داستان دیوار (1964) در مورد پابلو می نویسد که او یک اسپانیولی طرفدار دولت بود که درون سلولش همراه با دو جمهوریخواه دیگر در انتظار اعدام توسط سربازان فرانکو بودند. عکس العمل او بدین نحو است: برای بیست و چهار ساعت من در کنار تام زندگی کرده ام؛ به صحبت هایش گوش داده و با او صحبت کرده بودم، و می دانستم که هیچ چیز مشترکی نداریم. واکنون ما مانند دو دوقلو شبیه به هم هستیم، تنها به این خاطر که ما با هم خواهیم مُرد. اشخاصی که با فناپذیری و محدودیت وجودی خود مواجه شده اند اغلب از منظری بالاتر معنای تجربه های هر دو نفر و زندگی شان را می بینند و درک می کنند.
سارتر می گوید که به این دلیل که او مرگ را تجربه نکرده است، نمی داند که آن چیست؛ اما می تواند ببیند که مرگ باید واقعیتی داشته باشد. زیرا که به نظر می رسد دیگران حضور آن را تجربه کرده اند. یک ملحد باور دارد که هیچ موجود الهی ای وجود ندارد، بنابراین بهشت یا جهان پس از مرگی در کار نخواهد بود. بلکه تنها جنبه هایی از انتخاب های آگاهانه و آزادانه وجود دارد که توسط شخص ایجاد شده اند و در زندگی این انسان ها که آن ها را لمس کرده اند، به وجود خود ادامه می دهند. فهم سارتر از زندگی، اینگونه است که: زندگی تجربه وجود کسی را منعکس می کند. هنگامی که شخص مُرده است، او دیگر تنها خاطره ایست که توسط کسانی که به طریقی قسمتی از زندگی آن شخص هستند، نگهداری می شود. این مساعدت هابرای انسانی کردن تجربه مُردن و درک فهم فلسفیِ نقش مرگ، معیار ها و اصول بنیادینی را در
تاریخ فلسفه مرگ ارائه می کند.
Useful facts. Appreciate it!
buy cheap viagra online uk buy generic viagra no prescription where to buy viagra uk where can i buy viagra without can you buy viagra without prescription viagra online rx buy viagra with prescription online viagr order viagra online no prescription buy viagra from canada